سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
 تعداد کل بازدید : 140314

  بازدید امروز : 15

  بازدید دیروز : 42

شب نوشته‏های تلخون

[ خانه | ایمیل |شناسنامه | مدیریت ]

 

 

لینک دوستان

 

درباره خودم

شب نوشته‏های تلخون
تلخون
هر کی خوابه خوش به حالش/ما به بیداری دچاریم.

 

لینک به لوگوی من

شب نوشته‏های تلخون

 

حضور و غیاب

یــــاهـو

 

بایگانی

شب‏نوشته‏های 85
شب‏نوشته‏های 86
شب‏نوشته‏های 87
شب‏نوشته‏های 88
شب‏نوشته‏های 89

 

اشتراک

 

 

همه چیز از یک نقطه مشترک آغاز می شود

نویسنده:تلخون::: یکشنبه 86/11/28::: ساعت 2:48 عصر

خدا...

××× شب‌نوشته‌ی 27/11

همه چیز از یک نقطه مشترک شروع می‌شود...

 دختر دایی من پزشکی می‌خواند پسر عمویم هم همین‌طور !

دختر دایی من در آرزوی روزی است که یک نفر بهش بگوید امروز مال توئه. هر کاری دلت می‌خواد بکن و دختر دایی من هم تصمیم دارد آن روز فقط تلویزیون ببیند، کتاب بخواند و بخوابد...

پسر عمویم اما چند وقت مانده به امتحانات، یک هفته می‌رود اسکی...

دختر دایی ام می‌گوید ترم چه می‌دانم چندم تازه می‌تواند برود بیمارستان و از اخلاق حسنه‌ی کارکنان بیمارستان نسبت به کارآموزها (انترن؟) آن‌قدر با اشتیاق!!!؟؟؟ تعریف می‌کند که...!!!

پسرعمویم اما از ترم اول بیمارستان می‌رود برای کارهای پرستاری و حتی شیفت شب هم می‌ماند و مهم‌تر از همه حقوق هم می‌گیرد...

دختر دایی‌ام چند هفته یکبار می‌آید خانه‌ی ما و البته این کتاب‌ها از دستش نمی‌افتد...

پسر عمویم اما تصمیم دارد یک ترم مرخصی بگیرد و با 10 نفر از دوستانش برود گردش دور دنیا...

دختر دایی من دانشجوی پزشکی دانشگاه تهران کشور ایران است.

پسر عمویم دانشجوی پزشکی کپنهاک ـ دانمارک...

 

 



  • کلمات کلیدی :


  • [ خانه | ایمیل |شناسنامه | مدیریت ]

    ©template designed by: www.persianblog.com